به گزارش سرویس اجتماعی ارومیا نوین، با استناد به اخبار منشتر شده خبرگزاریها در سالهای مختلف، آب، مایعی که در تمام نقاط جهان، از آن به عنوان مایه حیات یاد میشود به لطف اقدامات نابجا و ناشیانه، سال هاست روی خوشی به دریاچه ارومیه نشان نداده است.
حدودا ۲۵ سال پیش بود که دریاچه ارومیه در بالاترین سطح خود قرار گرفت، به حدی که آب آن به سوی جادهها سرازیر شد.
در آن زمان بود که راهکارهای نوینی مانند سد سازی برای مهار آبهای مازاد ارائه شد، اما با گذشت زمان و تبدیل این راهکار به یک رویه تبلیغات انتخاباتی و اخذ رای، دولت و وزارت نیرو را مجاب به احداث سدهای بیشتری کرد، و سدسازی بیرویه، گامی ناآگاهانه برای آغاز روزهای تلخ دریاچه ارومیه بود.
سال ۷۹ بود که نگین فیروزه آذربایجان، پس سدسازی و مهار آبهای مازاد، برای آخرین بار به تراز اکولوژیک خود بازگشت، و از آن زمان سطح دریاچه تا سال ۸۱ روز به روز کمتر شد به حدی که این صحنه غمانگیز دل مردمی را که بهترین لحظات زندگی خود را با آن سپری کرده بودند، به درد آورد.
شاید نتیجه دعای مردم بود که در سال ۸۲ سطح آب نسبت به سال گذشته افزایش نسبی یافت، در همان زمان سدسازی دوباره اوج گرفت و باعث کاهش بیرویه آب شد.
گاهی زبان انسان از گفتن حقایق عاجز میماند زیرا همین حقایق تلخ مانند خنجری زهرآلود در قلب آدمی فرو میرود.
کاهش ۴ متری آب از سال ۸۲ تا ۹۲ علاوه بر اینکه بسیاری را اندوهگین کرد دریاچه را نیز تا مرز خشکسالی کامل و تبدیل آن به شوره زار پیش برد.
همین باعث شد تا حدودا در سال ۹۴ ستادی با عنوان احیا دریاچه ارومیه برای جلوگیری از خشکی کامل نگین فیروزه شروع به کار کرد.
علاقه و توجه مردم ارومیه به این دریاچه بهانهای شد برای فرصت طلبان که برای رسیدن به قدرت دست به دامان احیای آن شوند و شوهای انتخاباتی جذاب ولی باورنکردنی به راه بیاندازند.
قهر آب با دریاچه آنقدر به درازا کشید که درگیریهایی بین نمایندگان ارومیه ایجاد شد و هر یک از آنان برای نمایش تاثیر گذاری خود باز هم وعدههایی شیرین ولی غیر ممکن مثل انتقال آب رود ارس و یا انتقال آب از ترکیه را سر دادند.
باید یادآور شد علاوه بر سدسازی بیرویه عوامل بسیاری مانند، حفر چاههای غیر مجاز، آبیاری غیر اصولی و کشت محصولات پر آب بر، افزایش دمای هوای جهان و احداث غیر اصولی پل میان گذر ارومیه که باعث دو نیم شدن دریاچه شد در کاهش سطح آب نقش بسزایی داشتند.
ناتوانی مدیران جهاد کشاورزی در عرصه مدیریت و کنترل، آبیاریهای غیر اصولی و کاشت محصولات پر آببر در قطب کشاورزی کشور، باعث وخیم تر شدن اوضاع و تسریع مرگ دریاچه میشد.
نمیتوان تمامی مشکلات را ازچشم مدیران جهاد کشاورزی دید زیرا ناتوانی مدیران آب منطقهای در نظارت، شناسایی و مسدود سازی چاههای غیر مجاز و همچنین کم لطفی و سواستفاده مردم از نبود نظارت، اوضاع را به حدی وخیمتر کرد که ارومیه، رکوردار حفر چاههای غیر مجاز در آذربایجانغربی شد.
آنگونه که به نظر میرسید مسئولین و مردم نیز دست به دست عوامل داده، و میخواستند دریاچه را از پای در بیاورند.
اگر همه این عوامل را کنار بگذاریم به موضوع قابل بحث حق آبه دریاچه ارومیه میرسیم که این روزها کمتر کسی به آن توجه میکند.
نگین فیروزه ما مانند تمام دریاها و دریاچههای دیگر رودهایی مانند زرینهرود، سیمینهرود، تلخه رود، گدار، باراندوز، شهرچای، نازلو و زولا را دارد که آن را سیراب میکند.
دو رودخانه زرینه رود و سیمینه رود از مهم ترین رگهای حیاتی و زیرحوضههای دریاچه ارومیه هستند و بالای پنجاه درصد ورودی آب دریاچه را تامین می کنند.
اما همان زمان با آغاز خشکسالی، به لطف استان همسایه و خواب زمستانی نمایندگان آذربایجانغربی حق آبه این دریاچه مظلوم به جای افزایش، روز به روز کمتر شد. هرچه نمایندگان ما به خواب عمیق تری فرو میرفتنند همسایگان بیدارتر میشدند به حدی که تصمیم گرفتند خط اول انتقال آب زرینه رود به آذربایجان شرقی را احداث کنند.
لازم به ذکر است که، فاز نخست انتقال آب زرینه رود در اول شهریور ماه سال ۷۸ از سد انحرافى نوروزلو در ۱۵ کیلومترى شهرستان میاندوآب آغاز و پس از طى مسیر ۱۸۰ کیلومترى در شهر تبریز به بهره برداری رسید.
خط اول انتقال آب زرینه رود نیازهای همسایه را برطرف نکرد و زیادهخواهی آن باعث مطرح، طرح احداث خط دوم انتقال آب زرینه رود شد. سال ۹۶ بود که نمایندگان آذربایجانغربی از رختخواب خود برخواسته و نیم نگاهی به قضیه انداختند و مخالفت خود را با این طرح به صورت علنی مطرح کردند.
طرح انتقال آب از زرینه رود به تبریز یکی از پروژههایی است که موجبات کاهش آب ورودی به دریاچه ارومیه و در نتیجه سرعت بخشیدن به خشکسالی نگین آذربایجان دارد که متاسفانه مشخص نیست به چه دلیلی هیچ مسئول و هیچ ارگانی، حتی ستاد احیای دریاچه ارومیه به این موضوع اشاره نکرد.
شرایط بحرانی دریاچه در آن زمان، نگرانیها در خصوص اجرای فاز دوم انتقال آب زرینه رود به تبریز را بیشتر و رسانههای آذربایجانغربی و حامیان احیای دریاچه ارومیه را نیز به جمع مخالفین طرح اضافه کرد.
اینها همه در حالی بود، که اولویت اول طرحهای عمرانی برای شمال غرب ایران، چه در آن زمان و چه در حال حاضر باید و باید احیای کامل نگین آذربایجان به عنوان دومین دریاچه شور جهان و بزرگترین دریاچه شور ایران باشد.
مخالفت شدید آذربایجان غربی از اجرای فاز دوم انتقال آب زرینه رود
در همان زمان، نمایندگان میاندوآب، شاهین دژ و تکاب در مجلس دهم درخصوص اجرای فاز دوم انتقال آب زرینه رود به آذربایجان شرقی، با نامهنگاری به رئیس جمهور و همچنین تذکری در مجلس اعلام میکنند که میاندوآب خود آب ندارد و مردم برخی از مناطق برای تهیه آب ۲۰ لیتری مجبور به پرداخت ۳۰۰ هزار تومان میشوند.
مردم و نمایندگان منطقه در قبول این موضوع که اجرای خط دوم برای انتقال آب نبوده بلکه پدافندی است که اگر خط اول انتقال به هر دلیلی آسیب دید این خط دوم کمک کار باشد، نگران این هستند که تضمینی بر عدم انتقال آب پس از اجرای خط دوم انتقال آب زرینه رود وجود نداشته باشد.
همزمان با اعتراض نمایندگان از خواب برخواستهی میاندوآب، شاهین دژ و تکاب و برخی دیگر از نمایندگان آذربایجانغربی در مجلس شورای اسلامی، مخالفت خود را با اجرای فاز دوم انتقال آب زرینه رود به آذربایجان شرقی ابراز کردند.
نمایندگان ارومیه نیز پس از شکستن سکوتی طولانی، با انتشار عکسی از نامههای خود مبنی بر اعتراض از این اتفاق، خبر از لغو این پروژه دادند.

این طرح اجرایی نمی شود مگر در این راه شهید شوم
تا وقتی من نماینده این شهر هستم اجازه نمیدهم فاز دوم این طرح اجرایی شود حتی اگر به از دست دادن جانم منتهی شود.مهدی عیسی زاده نمایندهای از میاندوآب، شاهیندژ و تکاب بود که در همان زمان با این سخنان، مخالف شدید خود را اعلام کرد.
وی بیان کرد: من در زمان دفاع مقدس قرار بود شهید شوم که نشدم پس در زرینه رود شهید می شوم اما اجازه نمی دهم آب از زرینه رود به تبریز برود.
این نماینده مجلس با دلیلی قانع کننده برای ممانعت از انتقال آب زرینه رود به آذربایجان شرقی گفت: خود و مردم شهرمان تشنه هستیم.میاندوآب امروز در شرایطی غیر از معنای واقعی نامش به سر میبرد، آب ندارد و مردمانش آب ۲۰ لیتری را ۳۰۰ هزار تومان می خرند.
اذعان نماینده ارومیه مبنی بر توقف عملیات اجرایی پروژه
نادر قاضیپور، نماینده وقت ارومیه در مصاحبه با یکی از پایگاههای خبری محلی از توقف عملیات اجرایی فاز دوم طرح انتقال آب از زرینه رود به تبریز خبرداده و افزوده بود: با پیگیریهای صورت گرفته و با دستور سرپرست وزارت نیرو، اجرای پروژه خط دوم انتقال آب از زرینهرود به تبریز متوقف شد.
نماینده وقت ارومیه با اعلام اینکه نمایندگان دلسوز برای دریاچه ارومیه ۹ سال مقاومت کردند تا دولت از اجرای این پروژه منصرف شود گفت: بالاخره ۳۰ مرداد، کارگاه مربوطه که تجهیز شده بود، به طور موقت تعطیل شده و امیدواریم پس از این نیز اجرای پروژه از سر گرفته نشود.
قاضی پور گفت: مقاومت نمایندگان به این دلیل است که انتقال آب برای آب شرب تبریز نیست بلکه برای استفاده در کارخانجات است چراکه حوضه آبریز دریاچه ارومیه فقط مربوط به دریاچه است.
راهکارهای پیشنهادی ستاد احیا دریاچه ارومیه
پس از تشکیل ستاد احیا و بررسی عوامل خشکی نگین فیروزه، راهکارهای جدیدی در جلسات و نشستهایی که ماهها به طول انجامید به هیئت دولت پیشنهاد شد و به تصویب رسید.
یکی از طرح هایی که برای نجات دریاچه ارومیه مطرح شد انتقال آب از رود ارس است اما این ایده با مخالفتهایی روبرو بود.
اما پس از کش مکشهای فراوان در ردیف ۸۰ مصوبه هیات دولت در سال ۹۴، موضوع انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه از سوی نمایندگان آذربایجانشرقی مطرح شد و در آن مصوبه انتقال آب، منحصرا برای دریاچه ارومیه تاکید شده بود.
در جزییات آن مصوبه علاوه بر اینکه محل انتقال از مخزن سد ارس، با کسر از حق آبه آذربایجانغربی دقیقا اعلام شد، بااینکه تاکید شد که انتقال آب رودخانه ارس به دریاچه ارومیه فقط از حوزه آذربایجانغربی باشد بازهم نمایندگان استانهای اردبیل و آذربایجانشرقی با آن مخالفت کردند.
پس از مدتی نمایندگان آذربایجانشرقی در حالی کمبود آب شرب مورد نیاز و کمبود آب برای صنعت، را برای آغاز پروژه انتقال آب ارس به آذربایجانشرقی را مطرح کردند که میدانستند با مخالفت استانهای همسایه روبرو میشوند.
برنامه انتقال آب مربوط به دشت شبستر است
در همان زمان فرهاد سرخوش، مدیر دفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجانغربی اعلام کرده بود که هیچ طرحی برای انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه وجود ندارد و خبرهای مربوط به آن با اهداف خاصی در رسانهها انتشار مییابد.
برنامه انتقال آب مربوط به دشت شبستر است و با هدف توسعه و ترویج کشاورزی در آن منطقه و تأمین آب شرب سالم و مورد نیاز بهداشت و صنعت کلانشهر تبریز به عنوان یکی از مهمترین مراکز جمعیتی و صنعتی کشور و سایر شهرها و روستاهای واقع در مسیر خط انتقال در شهرستانهای تبریز، مرند، جلفا و شبستر انجام میگیرد.
واقعیتهای تلخ انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه
وحید جلالزاده، استاندار وقت آذربایجانغربی، نیز در همان زمان اظهار کرد: طیفی از مردم آذربایجان در سالهای گذشته نسبت به خشک شدن دریاچه ارومیه اعتراضاتی داشتند این در حالی است که وقتی برداشت آب از رود ارس برای نجات دریاچه ارومیه مطرح شد جمهوری آذربایجان با آن مخالفت کرد.
وی تشریح کرد: به دنبال طرح انتقال آب از رود ارس به دریاچه ارومیه که پیشنهاد دهنده آن استان آذربایجان شرقی بود، واقعیتهای تلخی وجود داشت به طوری که فقط اسم انتقال آب از ارس به دریاچه ارومیه را به یدک میکشید و هدف اصلی از اجرای این طرح آبیاری اراضی شرق دریاچه ارومیه بود که مدیریت آذربایجان غربی مخالفت کرد.
انتقال آب ارس آذربایجانشرقی بحث تازهای نیست
رضا کریمی، نماینده وقت مردم اردبیل در مجلس شورای اسلامی بود، که اعلام کرد: بحث انتقال آب ارس به برخی شهرهای آذربایجانشرقی بحث تازهای نیست بلکه از سالیان قبل مطرح بوده ولی انتقال آن تنها برای شرب آن هم بر اساس حقابه مقدور است.
وی افزود: انتقال آب رود خانه ارس به برخی شهرهای تبریز به قصد شرب بر اساس حقابه تعیین شده سه استان مقدور است و هیچ گونه برداشت غیر قانونی و خارج از حقابه از این رودخانه امکان پذیر نیست.
نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی گفت: حقابه استان اردبیل از رودخانه ارس به میزان ۴۹ درصد است و مازاد آن به استان های دیگر از جمله آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی با هدف شرب قابل انتقال است.
کریمی این را هم اضافه کرد: برای انتقال آب ارس به استان آذربایجان شرقی هم دنبال بررسی کارشناسی هستیم که آیا واقعا به منظور تامین آب شرب این طرح اجرا میشود یا با اهداف غیر شرب و اگر با هدف آب شرب نباشد قطعا نمایندگان استان در مجلس جلوی آن را گرفته و مخالفت خود را اعلام خواهیم کرد.
صدیف بدری دیگر نماینده وقت اردبیل و رئیس مجمع نمایندگان استان افزود: طبق طرح، سهم آب استان آذربایجان شرقی برای تامین آب شرب و صنعتی تبریز، مرند، شبستر و روستاهای اطراف است و نمیتواند برای آبیاری بخش کشاورزی دشت تبریز و شبستر استفاده شود.
سخنگوی کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی با اعلام اینکه به غیر از بحث آب شرب، این پروژه به لحاظ اقتصادی برای صنایع استانهای یادشده نیز توجیه اقتصادی ندارد، تصریح کرد: متاسفانه در تخصیص جدید، آب شرب شهرها و روستاهای دشت مغان و استان اردبیل مورد توجه واقع نشده است ولی برای استان همسایه این سهم در نظر گرفته است که جای سوال و بازنگری جدی است.
رئیس مجمع نمایندگان استان اردبیل تاکید کرد: ما اجازه نخواهیم داد در حالی که روستاهای دشت مغان و استان اردبیل از کمآبی رنج میبرند، روستاهای استانهای همسایه از آب رودخانه ارس سیراب شوند و به هیچ وجه اجازه نخواهیم داد آب رودخانه ارس برای آبیاری کشاورزی استانهای دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
آغاز مجدد پروژه انتقال آب ارس به آذربایجانشرقی
بعد از گذشت چند سال از موضوع انتقال آب ارس به آذربایجانشرقی، و مخالفتهای بی پایان استانهای همجوار، مسئولین آذربایجانشرقی در حال حاضر خبر از آغاز مجدد این پروژه میدهند که این موضوع باعث شده تا ابهامات زیادی در زمینه به وجود بیاید.
محمدرضا پورمحمدی، استاندار آذربایجانشرقی اظهار کرد: در ارتباط با پروژه انتقال آب ارس مذاکرات ما با فاینانسرهای خارجی به خاطر مشکلات انتقال منابع مالی منتج به نتیجه نشد و در حال حاضر روی دو سرمایهگذار داخلی که یکی از آنها قرارگاه خاتمالانبیا (ص) است، تمرکز داریم و مذاکراتی با آنها داشتهایم.
وی افزود: اگر شرایط آنگونه که برنامهریزی کردهایم پیش رود این پروژه بهزودی شروع میشود؛ به هر حال انتقال آب ارس جزو ضرورتهای توسعه استان است و در حقآبه دریاچه ارومیه هم که احیا آن به ادامه حیات چند استان منجر میشود، صنعت و کشاورزی نقش دارد.
با توجه به تمامی گفتهها میتوان فهمید تامین آب مورد نیاز کارخانجات تبریز و انتقال آب از زرینه رود و ارس نه تنها به صلاحشان نیست، بلکه اول به ضرر خودشان وبعد به ضرر بیشتر مناطق کشور است، زیرا از سرگیری این پروژه و از بین رفتن تدریجی دریاچه ارومیه،علاوه بر ضربات جبران ناپذیری که به طبیعت منطقه وارد میکند، باعث افزایش دمای هوا و برهم خوردن اکوسیستم منطقه میشود.
همچنین باید شاهد مشکلات جبرانناپذیر، بادهای نمکی بهسمت تبریز بهعنوان یکی از شهرهای استراتژیک کشور و مهاجرت میلیونها نفر از دو استان درگیر برسر این مسئله به مناطق مرکزی کشور باشیم.
بههرحال امیدواربودیم نمایندگان آذربایجانغربی در مجلس یازدهم نیز، شعار احیای دریاچه ارومیه را بر سرلوحه برنامههای خود قرار دهند، و با ممانعت از فعال شدن دوباره این پروژه، به احیای کامل نگین آذربایجان کمک کنند اما در حال حاضر شواهد نشان از آن دارد که پروژه انتقال آب ارس به آذربایجانشرقی دوباره از سر گرفته شده و این موضوع شبهات بسیاری را به وجود آورده است.
نکته قابل تامل اینجاست که مسئولین آذربایجانشرقی بدون رضایت استانهای همجوار چگونه فعالیتهای خود را از سر گرفته است؟ اگر استانهای همجوار رضایت خود را در این رابطه اعلام کردهاند چرا درباره آن سخن نمیگویند و شفاف سازی نمیکنند؟ در پشت پرده احیا دریاچه ارومیه چه میگذرد؟
در پایان نیز باید یادآور شد که دریاچه ارومیه علاوه بر موضوعات مطرح شده، در صورت احیا میتواند با تبدیل شدن به یک منطقه توریستی بکر، و جذب توریست، اشتغال جوانان بسیاری را دربر داشته و اقتصاد استان و حتی کشور را بهبود ببخشد اما درصورت عدم احیا باید شاهد ضررهای جبران ناپذیر در این منطقه باشند.